MDBK-276: در اخرین قطار، من تنها بودم و یک مست در صندلی مقابل بودم، و وقتی فکر کردم که به شلوار بی دفاعم نگاه می کنم، ان را نشان دادم و ان را اغوا کردم.
On the last train, I was alone with a tipsy in the seat opposite, and when I thought I was caught glancing at my defenseless pants, I showed it off and seduced it.
چشمانم به شکاف نیمه باز بی دقتی یک خانم اداری چسبیده است که در اخرین قطار کم جمعیت چرت می زد. - اگر هیجان زده باشید، چشمان شما به هم می رسند و فضای ناخوشایندی خواهید داشت. - وقتی فکر می کردم زندگی من بعد از گزارش شدن به پایان رسیده است، خواهرم که احساس بدی نسبت به حقوق بگیر که خودش را استروس می کرد، تبدیل به یک و برعکس شلوارش را نشان داد و او را تحریک کرد! - دو نفر از انها تشدید از یک دستگاه تناسلی خاموش نشان می دهد یکدیگر در نیمه شب قدردانی استمناء و توسعه را به یک از Belokis در ماشین! من نمی توانم تا پایان خط صبر کنم!!! [با تشکر از KMP سالگرد 20th! ] 】