یک روز، ساچیکو شاهد رابطه جنسی دخترش با دوست پسرش است. ناگهان چیزی در ذهنم لرزید. - در غیاب دخترش، او با دوست پسرش که امده بود تا چیزهای فراموش شده خود را انتخاب کند ... "من می خواهم با مادرم تنها باشم ..." یک فنجان J که هر بار که ان را تکان می دهد. خوب نیست... کاملا ماهی مرکب...! این چیزی بود که من فکر می کردم... - او خجالت می کشد که ماهی مرکب باشد، به دخترش خیانت کرد و رابطه جنسی واژن داشت.