مادر و دختر (مایا) که به خانه شریک ازدواج مجدد خود نقل مکان کرد. پدر جدید به دخترش خوش امد می گوید در حالی که با نگاه ناخوشایند به بدن او نگاه می کند. وقتی متوجه این موضوع می شود، بی اعتماد می شود. یک شب، دختری که به فعالیت های این زوج نگاه می کرد، بی دست و پا بود، زیرا چشمانش با پدرش ملاقات کرد. روز بعد، هنگامی که دختر با یونیفرم خیس به خانه می اید، پدرش جسد او را پاک می کند و مورد تجاوز قرار می گیرد. با این حال، فاصل مایا مرطوب بود ... پس از ان، او هر شب چشمان مادرش را می دزدد و این دو یک رابطه فیزیکی ممنوع دارند.