یو با یک شوهر که به دست اورده مقدار زیادی از پول برکت داده شد، و خانه خود را به مدت طولانی در انتظار. فکر میکردم از این به بعد میتوانم روزهای شادتری داشته باشم، اما این امید توسط پیرمرد پدر زنم خرد شده است! پدر زن من معمولا وقت خود را در این مرکز می گذراند، اما او خانه جدید زن و شوهر را دوست دارد و روز به روز به دیدن من می اید. - و به یو، "اگر این کار را بکنی، من به خانه می روم ..." در ابتدا، خواسته های پدر زنم، که کمک به حمام و ماساژ بود، به تدریج افزایش یافت ...