خواهرزاده من، که برای اولین بار پس از مدت طولانی به خانه پدر و مادرش بازگشت، به یک دختر شهوت انگیز تبدیل شده است! -اون میگه "میخوام اسپرم عموم رو ببینم" بدون هیچ تردیدی من با شکاف بین روزهای ناز قدیمی گیج شدم و موفق شدم سینه های بزرگ خواهرزاده ام را تحمل کنم، اما ... از کجا یاد گرفتم، دیگر نمی توانم خواهرزاده ام، لیس زدن نوک پستان و فوت کار را تحمل کنم! -روزهایی که با چنین خواهرزادهای نیزه میچرخید