اگر مایل باشید ... اگر او به خوبی از من مراقبت می کرد، من هرگز پدر زنم را دوست نداشتم. حتی اگر شجاعت دعوت کردن او را برای دو سال نداشته باشید، با شما برخورد نخواهد شد. میخواستم به سفر بروم، اما به خانه پدر و مادرم برگشتم. من خیلی خودخواهم که پدر زنم و خودم رو ول کنم تا با دوستای قدیمی بگردم پدر زنم وقتی غمگین و تنها بودم به من ارامش میداد. من ان را دوست نداشتم، اما چیز خوبی بود، اما پدر زنم بیش از حد تحریک کننده بود. من ناامید هستم و پدر زنم را بارها و بارها می پذیرم ...