تصمیم گرفتم شرکتی را که مدتهاست برای ان کار میکنم ترک کنم. برای جشن گرفتن، مدیر اوکی یک سفر چشمه اب گرم را برنامه ریزی کرد که همچنین به عنوان یک مهمانی خداحافظی بود. دور از فشار و شلوغی شهر، ما توسط یک مسافرخانه چشمه اب گرم ارام ارام می شویم. من چیزی جز قدردانی از کارگردانی که چنین سفر فوق العاده ای را برنامه ریزی کرد، ندارم. و در ضیافت شب، من بیش از حد نوشیدم، و به نظر می رسد که قبل از اینکه متوجه شوم مست کردم. چیزی که من در ان زمان متوجه نشدم این بود که این سفر یک سفر برنامه ریزی شده توسط کارگردان بود .